English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
switching device U تجهیزات سوئیچینگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
switching U راه گزینی
switching U بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
switching U مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
switching U خط و مدار ارتباطی که در صورت نیاز ایجاد میشود و تا زمان لازم باقی می ماند
switching U نقط های در شبکه ارتباطی که پیام از خط وط و مدارهای مختلف در آنجا تنظیم می شوند
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
switching U سویچینگ
circuit switching U انتخاب مدار
switching kit U جعبه اتصال
switching function U تابع راه گزین
switching circuit U مدار گزینشی
context switching U راه گزینی قرینه
circuit switching U مدارگزینی
circuit switching U راه گزینی مداری
switching kit U جعبه کلید تلفن
switching network U شبکه راه گزینی
switching theory U تئوری سوئیچینگ
switching variable U متغیر راه گزینی
brand switching U تغییر مصرف از یک نام به نام تجارتی دیگر
aerial switching U کلیدزنی انتن
beam switching U کلیدزنی انتن
switching circuit U مدار راه گزین
switching central U مرکز تلفن خودکار
message switching U پیام گزینی
line switching U راه گزینی خطی
no load switching U سوئیچینگ بی باری
head switching U فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
packet switching U راه گزینی بسته کوچک
faulty switching U سوئیچینگ ناقص
bank switching U راه گزینی محدوده
switching center U مرکز راه گزینی
lobe switching U کلید زنی انتن
switching algebra U جبر گزینشی
packet switching U ارسال داده ها به صورت بستههای مجزا گزینش بستهای
line switching U خط گزینی
automatic message switching U switching message
automatic message switching U راه گزینی خودکار پیام
automatic message switching U انتخاب خودکار پیام
automatic mode switching U راه گزینی حالت خودکار
telephone switching technique U فن سوئیچینگ تلفن
message switching center U مرکز گزینش پیام
telephone switching technique U تکنیک مراکز تلفن خودکار
telephone switching technique U اصول اتصالات تلفنی
international switching center U مرکز سوئیچینگ بین المللی
I/O device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
device name U نام دستگاه
device U چاشنی
v , device U ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device U فزاره
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device U مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device U PRN برای پورت چاپگر
device U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device U اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device U وسیله جانبی
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U اپارات
device U عامل
device U خارضامن
device U تجهیزات
device U دستگاه اسباب وسیله
device U الت
device U حیله
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U شیوه
device U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device U ابزار
device U اسباب
device U شعار دستگاه
device U اختراع
device U تمهید
device U وسیله
device U وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device U لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device U ماشین یا وسیله کارا
device U دستگاه
device U ضامن
pointing device U وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
pointing device U دستگاه اشاره گر
picking device U دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
overload device U فیوز گرمایی
point device U بسیار درست
point device U کاملا راست
point device U بی عیب
peripheral device U دستگاه جنبی
microcoding device U دستگاه ریزبرنامه نویسی
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
output device U دستگاه خروجی
nonohmic device U دستگاه غیر اهمی
MCI device U وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
overcurrent device U دستگاه حفافت
mapping device U دستگاه نگاشت
safety device U دستگاه ضامن
passive device U دستگاه منفعل
pressure device U ماسوره فشاری
pressure device U عامل فشاری مین
synchronous device U دستگاه همگام
locking device U ابزار
synchronous device U دستگاه همزمان
lifting device U ابزار بالا بر
fastening device U پوچگیره
warning device U وسیلههشدار
timing device U وسیله
timing device U ساعتی
So dont try to device yourself . U سعی نکن خودت را گول بزنی
To take someone in . to device ( fool ) someone . U کسی را گول زدن
physical device U ابزار مادی
military device U اسباب ارتشی
symbolic device U دستگاه سمبلیک
storage device U دستگاه انباره
pull device U ماسوره کشش مین
pull device U عامل کششی
safety device U ضامن
safety device U خارضامن
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
send only device U دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
sequential device U دستگاه ترتیبی
sighting device U وسیله نشانه روی
sighting device U دوربین دستگاه نشانه روی
spooling device U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
storage device U دستگاه انبارش
storage device U دستگاه ذخیره
storage device U دستگاه ذخیره سازی
storage device U انباره
auctioneering device U وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
dedicated device U دستگاه اختصاصی
device cluster U گروه دستگاه
device code U کد دستگاه
device dependent U وابسته به دستگاه
device driver U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
audio device U دستگاه سمعی
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver U محرک دستگاه
device driver U برنامه راه اندازی دستگاه
device flag U پرچم دستگاه
device handler U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device independence U مستقل از دستگاه
device independence U استقلال دستگاه
electroreceptive device U وسیله برقی
antifriction device U مکانیسم ضد اصطکاک
antilift device U ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
asynchronous device U دستگاه غیرهمزمان
bending device U کج گیر
binary device U دستگاه دو حالته
bistable device U دستگاه دوپایا
asynchronous device U دستگاه ناهمگام
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
antiwatching device U ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
antisweep device U ضامن ضد جمع اوری مین
antisweep device U ضامن ضد مین روبی
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
clamping device U وسایل قید و بست
antirecovery device U ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
combination device U ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
communication device U دستگاه ارتباطی
device number U شماره دستگاه
device status U وضعیت دستگاه
firing device U ماسوره
analog device U دستگاه انالوگ
active device U دستگاه فعال
logic device U دستگاه منطقی
input device U دستگاه ورودی
gripping device U متعلقات گیره و بست
analog device U دستگاه قیاسی
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
active device U دستگاه کنشی
ignition device U وسیله احتراق
firing device U عامل منفجرکننده
firing device U ماسوره مین
illuminating device U تجهیزات روشنایی
antifriction device U وسیله ضد اصطکاک
anticountermining device U وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
discrete device U دستگاه گسسته
display device U دستگاه نمایش
drawing device U دستگاه ترسیمه
dressing device U دستگاه مستقیم کنی
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
peripheral device port U قسمتاصلیتنظیماتمحیط
audio response device U دستگاه جواب دهنده سمعی
acoustic resonance device U دستگاه همنوایی صوتی
safety locking device U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
coupling guide device U دستگاهحافظاتصال
slat tilt device U وسیلهسرازیریمیله
output [of a circuit or device] U خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
metal detecting device U دستگاه فلزیاب
metal detection device U دستگاه فلزیاب
input/output device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
mass storage device U دستگاه تل انبارش
sequential storage device U دستگاه انباره ترتیبی
sequential access device U دستگاه با دستیابی ترتیبی
secondary storage device U دستگاه حافظه ثانوی
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com